اعتکاف ؛ بزرگراه خودسازی

نويسنده: عزیزالله حیدری



اعتكاف مخصوص دین اسلام نیست بلكه در ادیان الهی دیگر نیز وجود داشته و در اسلام استمرار یافته است. اگرچه ممكن است در شرع مقدس اسلام پاره‌ای از خصوصیات و احكام و شرایط آن تغییر یافته باشد.
آیین مهدپرستی، پرستش و ستایش مهر یا میترا پیش از ظهور زرتشت به عنوان یك نیروی حاكم معنوی مورد توجه آریایی‌ها بوده است و مهرپرستان مراسم دینی خود را در غارهای تاریكی به نام مهرابه انجام می‌دادند. فردی كه می‌خواست وارد جمع مهرپرستان شود ابتدا باید موافقت مرشد را جلب كند و سپس تعالیم خاصی را فرا گیرد. پیروان این آیین در محیطی دور از اجتماع با انجام فرایضی نظیر روزه و غسل به تطهیر درونی خویش می‌پرداختند.

دین زرتشت

در دین زرتشت سكونت در آتشكده و خلوت‌گزینی در كوه به عنوان محل نیایش و دنیاگریزی مورد توجه بوده است، زیرا یكی از راه‌های خداجویی و خدایابی اجتماع‌گریزی بوده است. همان‌گونه كه زرتشت برای نیایش پروردگار و احراز مقام پیامبری مدتی در كوه سولان خلوت‌گزینی كرد. هم‌چنین ساسان، فرزند بهمن ترك دنیا و سلطنت كرده و برای انجام دادن عباداتش در كوه سكونت گزید.

خلوت‌گزینی در آیین بودا

در آیین بودایی خلوت‌گزینی شرط ضروری و ذاتی زندگی رهبانی است. راهبان بودایی اكثر اوقات خویش را در معابد با ذكر اوراد و ادعیه و انجام مراسم عبادی می‌گذرانند.

شریعت ابراهیم

خداوند در قرآن به پیامبر خود ابراهیم و پسرش اسماعیل دستور می‌دهد كه خانه‌ی مرا پاك كنید برای طواف‌ كنندگان، معتكفان و نمازگزاران. با توجه به این ایه نتیجه می‌گیریم اعتكاف علمی بوده كه در شریعت ابراهیم جزو مناسك و عبادات الهی محسوب می‌شده و مورد رضایت خداوند بوده است اما چگونگی مناسك آن مشخص نیست.
اجداد پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نیز كه از پیروان دین ابراهیم به شمار می‌رفتند هر ساله مدتی را به اعتكاف در غارها و بیابان‌ها می‌پرداختند. پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نیز قبل از مبعوث شدن بر دین اجدادش بود و روزهایی از سال را در غار حرا به عبادت تامل و تفكر در عالم هستی می‌پرداخت. حضرت موسی (علیه السّلام) با آن كه مسئولیت سنگین رهبری و هدایت امت یهود را به دوش داشت، برای مدت زمانی آنان را ترك كرد و برای خلوت‌گزینی با محبوب خویش به خلوتگاه خود در كوه طور شتافت. وی در پاسخ به پریش خداوند كه فرمود: چرا قوم خود را رها نمودی و با عجله به سوی ما شتافتی؟ عرض كرد: پروردگارا! به سوی تو آمد تا از من راضی شوی. بیت‌المقدس از مكان‌هایی بود كه همواره تعداد زیادی برای اعتكاف در آن گرد می‌آمدند و عده‌ای هم به سرپرستی و خدمت معتكفین مشغول می‌شدند كه بزرگ این گروه زكریا بود و از جمله كسانی كه در امر اعتكاف سرپرستی می‌كرد، حضرت مریم (س) بود.

شریعت مسیح

رهبانیت به معنای خلوت‌نشینی، گوشه‌گزینی، پرهیز از دنیا و پرداختن به عبادت یكی از رایج‌ترین آداب و مناسك آیین مسیحیت به شمار می‌رود كه در ظاهر شباهت زیاد با اعتكاف دارد. قرآن كریم به وجود این عمل مسیحیان اشاره كرده و به طور ضمنی آن را تایید می‌كند: در قلب‌های كسانی كه از مسیح پیروی می‌كنند رحمت و رهبانیت قرار دادیم. عملی كه خود بدان دست زدند و ما آن را بر آنان واجب ننمودیم.
با توجه به معنای این ایه معلوم می‌شود كه رهبانیت عبادتی است كه پایه‌گذاری و جعل آن از سوی مسیحیان بوده و برای قرب بیشتر به خداوند بدان عمل می‌كردند. حال آن كه اعتكاف یك عبادت شرعی در ادیان سابق بوده و با رهبانیت تفاوت دارد.

اعتكاف در اسلام

از زمان شكل‌گیری جامعه‌ی اسلامی و برپایی احكام الهی سنت اعتكاف همواره مورد توجه مسلمین قرار داشته و مسجدالحرام و مسجدالنبی از مهم‌ترین مكان‌های اعتكاف بوده و هست و همه ساله خیل عظیمی از مسلمین سراسر دنیا به این دو شهر مقدس آمده و خود را در دنیای بی‌كران رحمت الهی غوطه‌ور می‌كنند و از قصر آن مرواریدهای زیبای معرفت و رحمت استخراج می‌كنند.

نقبی در دریای اعتكاف

اعتكاف آب حیات‌بخش در كویر غفلت‌هاست. در اهمیت اعتكاف همین بس كه پیامبر اكرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) می‌فرماید: هر كس بر اساس اعتقاد و باور و شرایط لازم اعتكاف كند، تمام گناهان او آمرزیده می‌شود.
اعتكاف بستر مناسب اندیشه، تفكر و خردورزی و تلاشی است برای این كه انسان‌های فرورفته در غرقاب روزمرگی‌ها از فضای پرالتهاب روزانه به سوی خویش و خدای خویش بازگردند، در واقع اعتكاف محو خودخواهی در امواج بلند خداگرایی است.
اعتكاف پشت پا زدن به تعلقات نفس است و انسان برای نیل به هدف بزرگ تزكیه و تهذیب نفس و سیر و سلوك معنوی باید اعتكاف را در محیطی خلوت و ملكوتی و به دور از هیاهوی زندگی انجام بدهد.
اشتغال انسان به كار و زندگی و مسئولیت‌های اجتماعی، گاهی موجب غفلت می‌شود و توجه به كار، گاه انسان را از توجه به هدف باز می‌دارد و سبب می‌شود وظیفه‌ی بزرگ یاد خدا و توجه به خودسازی و مبدأ و منتهای هستی فراموش شود، در این میان اعتكاف آب حیات‌بخش در كویر غفلت‌هاست.
غفلت از خود و خدای خود، بستر مرگ ارزش‌های انسانی و نقطه‌ی سقوط از پایگاه بلند خردورزی و عشق عرفانی و عامل پیوستن به زندگی پست و حیوانی است.
اعتكاف زمینه‌ی توبه و بازگشت است. بازگشت به قرآن و معنویت، بازگشت به دعا و استمداد از عالم غیب، بازگشت از خودمداری و خخداگرایی، شك نیست آن‌ها كه مسئولیت‌های حساس‌تر و بزرگ‌تری دارند، بیش از دیگران به اعتكاف و خودسازی نیاز دارند.
بی‌جهت نیست كه شخص رسول‌الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) پس از هجرت، همه ساله دهه‌ی اول یا دوم و گاه هر دو دهه و در سال‌های آخر زندگی به طور منظم دهه‌ی سوم ماه مبارك رمضان را به اعتكاف می‌پرداخت و به همه‌ی دست‌اندركاران و كارگزاران و رجال سیاسی و اجتماعی درس معنویت‌گرایی و ذكر و نیایش و روزه و تلاوت قرآن می‌داد. اعتكاف، توقفی ناآگاهانه در مسجد نیست، صرف درنگ و مكث و حبس خویشتن در مسجد، بدون عشق به عبادت و قصد قربت نیست.
اعتكاف، لمیدن، خوابیدن و چرت زدن و احیاناً وقت‌گذرانی بیكاران و گردهم‌ایی تفریحی ـ سیاحتی در مساجد بزرگ شهر نیست. در اعتكاف كسانی كه كار دارند و زیاد هم كار دارند و غرق دنیای اقتصاد، سیاست، هنر، مطبوعات و غیره هستند، باید از تولید، توزیع، طرح و برنامه‌های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، نظامی و كار و زندگی فاصله بگیرند و به هم‌آهنگی كار و تلاش و فعالیت‌ها با رضای خدا و وظیفه‌ی مكتبی بیندیشند و تنظیم فكر و اندیشه و عمل، با معیارهای الهی را تمرین كنند.
كار برای امت و تأمین حوائج نیازمندان، تشییع پیكر شهیدان و مؤمنان، عبادت بیماران و هر كاری كه در آن خود مطرح نیست و انگیزه‌ی الهی دارد، با اعتكاف سازگار است و حتی در برخی احادیث قضای حوائج مؤمنان از اعتكاف برتر شناخته شده است.
اعتكاف، دوره‌ی كوتاه‌مدت خودسازی است، كه حداقل سه روز طول می‌كشد و انسان را از حاكمیت غریزه‌ها، عادت‌ها و اشتغالات معمول زندگی آزاد می‌كند.
اعتكاف محو خودخواهی در امواج بلند خداگرایی و خدمت به امت اسلامی است. اعتكاف بیرون رفتن از خانه‌ی خویش و مصمم شدن بر حضور در خانه‌ی حضرت حق است. عبادتی مستحبی و تقرب‌جویانه و داوطلبانه است كه روزه‌ی روز سوم آن رنگ وجوب می‌گیرد. اعتكاف گریز از لذت‌گرایی و هر گونه التذاذ جنسی و مهار حس خودمحوری و برتری‌جویی و بازگشت از قبله‌ی دنیاگرایان به سمت و سوی قلب و قبله‌ی هستی است. خودسازی، محاسبه‌ی نفس، توبه و نیایش، نماز و تلاوت قرآن و استمداد از آستان قدس ربوبی از دیگر بركات اعتكاف است. اسلام، فكر جدایی از زندگی دنیا و گوشه‌نشینی و كناره‌گیری از مردم و به تعبیر دیگر رهبانیت را باطل و ناپسند اعلام كرد، اما اعتكاف را به عنوان فرصتی برای بازگشت به خویش و خدای خویش قرار داد تا كسانی كه از هیاهو و جنجال‌های زندگی مادی خسته می‌شوند، بتوانند چند صباحی با خدای خود خلوتر كنند و جان و روح خود را با خالق هستی ارتباط دهند.
اعتكاف شرایطی را فراهم می‌كند تا انسان‌ها با توشه‌ی معنوی و اعتقادی راسخ و ایمان و امیدی بیشتر به زندگی خود ادامه داده خود را برای صحنه‌های خطر و جهان در راه خدا آماده سازند. همیشه با یاد خدا تلاش كنند، خود را در محضر پروردگار ببینند، از نافرمانی او بپرهیزند و به سوی سعادت دنیا و آخرت گام بردارند.

بی‌نهایتی خدا

ای خدای من!
چقدر باید اكنون
سپاسگزار لحظه‌ی انس
با تو باشم
اما چه غفلتی سیاه بود ...
این ندای بیداری
از امام صدق بود:
هش‌دار! این تو نیستی كه
خدا را به خانه‌ی دلت دعوت كرده‌ای
بلكه محبوب،
آری او صدا زده
و خود را بر تو عرضه كرده است
و من از سر عجز می‌نالم
آنگ اگر از در خانه‌ات برانی
پناه از كه جویم
و اگر دست رد بر سینه‌ام گذاری
كدام ره پویم
پس آن‌چه مرا از تو جدا كرده است
این نفس بی‌ابد و زیاده‌خواه است
باز اهم اما تو مرا بر علیه او
تجهیز كن
كه این كافر بدكیش
مسلمان شدنی نیست
می‌دانی
آن‌چه مرا همیشه به تو پیوند
می‌دهد
یاد اطاعت بی‌مقدارم نیست
كه هیچ حركتی بی‌عنایت تو
نبوده و نیست
پس باز می‌گوین گرچه
قبل از آن كه بگویم
می‌دانی
اما چه می‌شود كرد
بهانه می‌جویم و باز هم می‌دانی
یاد گناهانم و قصورها
كه بر شانه‌ام مانده است
از دورها
مرا به تو پیوند می‌دهد
چقدر جسارت!
اگر آن روز سقوط
كودكی مرا نظاره می‌كرد
از شرم، جغرافیای گناه را
ترك می‌كردم
اما آزرمی از تو نداشتم
چقدر كم و كوچكم من
و تو آ‌ن‌قدر خوبی و رازپوش
كه نه تنها در چشم‌ها نشاندی‌ام
بلكه یاد خوبی‌های نداشته‌ام را
بر زبان‌ها راندی
و من نمی‌توانم بگویم
از خجالت آب باشم
می‌خواهم آب باشم
و بر خاك سجده بلغزم
راستی آن‌ها كه تو را برای تو
خواسته‌اند
چقدر بزرگند و متعالی
من كه هنوز
حتی در ترس جهنم و شوق بهشت
مانده‌ام
در هر حال با همه‌ی آشفتگی‌ها و
درماندگی‌ها
حرف آن مسافر خوش‌سلیقه را
با تو می‌گویم
مردی كه برف سفید تجربه بر
سرش نشسته بود
او می‌گفت:
من بد كرده‌ام
من اشتباه كرده‌ام
اما عقوبت مرا
این قرار نده كه
خودت را از من بگیری!
كه این جاده‌ی سیاه
به ناكجاست
پس با یاد سبز تو
تمام می‌كنم
كه تمامی نداری
كه بی‌نهایتی
ای خدا!
برگرفته از : خیمه :: تیر و مرداد 1386 - شماره 33 و 34
منبع : http://www.hawzah.net